هگل

هگل در 1770 میلادی دراشتوتگارت المان بدنیا آمد . 
وی شیفته آثاراسپینوزا، کانت و گویته بود . 
موصوف درپوهنتون هایدلبرگ استاد فلسفه بوده و به تعقیب آن کرسی استادی را درپوهنتون برلین بدست آورده بود . 
(اودرسال 1831 باثرمرض همه گیروبا ازدنیا رفت.)

مارکس که اثرگذارترین فیلسوف درتاریخ بشری نامیده میشود از بارزترین شاگردان هگل درپوهنتون هایدلبرگ بوده و ازجمله کسانی است که فلسفهٔ او را با توجه به نظرات خود تعریف مجدد نموده است . 
مارکس به اعتقاد خودهگل را از(سربزمین وپا برهوا، برروی پاهایش قرارداده است) بدین معنا که روش دیالکتیک هگل را که براصل تضاد برقراربود در عرصهٔ زندگی بشری پیاده مینماید .
دیالکتیک فلسفه هگل انتزاعی بوده ؛ که درهنگام رویارویی دونیروی متضاد در وقایع تاریخی و رویدادهای تعیین کننده درتاریخ به وجود میآمد. او میگوید: دیالکتیک، هم نهادهٔ مقابلها یا ضد هاست. هرمفهوم که ما دربارهٔ آن میاندیشیم، در آغاز محدودیت های خود را به ما نشان میدهد وبه ضد یا مقابل خود یا به نفی خود تحول مییابد.
هگل آخرین فیلسوف دستگاه سازتاریخ فلسفه غرب است.
اطلاعات وسیع اودرجمیع معارف بشری درخورتحسین است. نظام فکری او بر اساس دیالکتیک ابتنا یافته است. البته ریشه های دیالکتیک راازفلسفهٔ کانت دانسته اند وگفته می توانیم که رگه هایی ازدیالکتیک را درافکار دیموکریتوس ( ذیمقراطیس) و افلاطون وهمچنان درتفکرات مولانای بلخ میتوان ترصد نمود اما تفاوت عمدهٔ دیالکتیک هگلی این است که مقولات ومفاهیم انتزاعی مندرج در دیالکتیک او منبعث وموجود درهم اند. سه پایهایی که هگل ترتیب میدهد همگی ارتباطی معرفتی باهم دارند و ازهم جدا نیستند. حال آنکه مقولات کانت صرفاً بر اساس تعین خود فیلسوف درکنارهم قرارگرفته اند. ازخصوصیات مقولات هگل این است که اوازجنس به نوع میرسد وسپس هرنوعی را جنسی تازه میانگارد واز آن به انواع پست ترپی میبرد. مثلاً اولین سه پایهٔ فلسفهٔ هگل، «هستی، نیستی، تحول » است. اوازهستی آغازمیکند. اومیگویدهستی اولین وروشنترین مفهومی است که ذهن بدان باوردارد ومیتواند پایهٔ مناسبی برای آغاز فلسفه باشد. اما هستی درخود مفهوم متضاد خویش یعنی نیستی را دربردارد. هرهستی درخود حاوی نیستی است. هستی او دارای هیچ تعینی نیست ومطلقاً نامعین وبیشکل ویکسره تهی است و به یک سخن خلاء محض است. این خلاء محض همان نیستی است. پس هستی نیستی است و نیستی همان هستی است. این گذرازهستی به نیستی به گردیدن یا تحول میانجامدوسه پایه کامل میشود. مقوله سوم نقیض دومقوله دیگر رادرخود دارد ولی شامل وجوه وحدت وهماهنگی آنها نیزهست. 
بدین گونه گردیدن وتحول هستی ای است که نیستی است یا نیستی ای است که هستی است.
به سخن دیگرهگل معتقد بود که هستی براصل تضاد قائم است.هر آنچه درعالم خلقت میبینیم دارای ضدی استشما نمیتوانید به بی نهایت بدون نهایت وبه زندگی بدون مرگ بیندیشید. مرد مرد است زیرا زن نیست. هر شیئی بدان سبب خود اوست که چیز دیگری نیست».
اساس عقیدهٔ هگل بر سه اصل استوار است:وضع، وضع مقابل وضع جامع. «هر وضعی دارای وضع مقابل خود است. اماهرچیزی نه تنها ضد خود را دربردارد بلکه ضد خود است. هستی، نزاع قوای مخالف است برای ترکیب آنها به صورتی واحد. وضع از یک سوووضع مقابل ازسوی دیگربا هم درکشمکش هستند واز ترکیب آنها بوضع جامع منتج میشود». این درواقع همان تیزس وانتی تیزس و سنتیزس میباشد ...                                                                                    09-09-2019

روز بزرگداشت ابوعلی سینا و روز طبیب

روز اول سپتمبر که هم‌زمان باسالروز تولد ابوعلی سینا است برای روز طبیان در نظر گرفته شده است.                                      «ابوعلی حسین بن عبداللّه بن حسین بن علی بن سینا» معروف به شیخ الرئیس، از حکمای بزرگ و علمای نامدار جهان و طبیان اسلام است. ابوعلی سینا از مشهورترین و تاثیرگذارترین فیلسوفان و دانشمندان است که آثارش در زمینه فلسفه ارسطویی وطبی اهمیت بسیار دارد.    شیخ 450 کتاب به زبان‌‏های فارسی و عربی در زمینه‌های گوناگون نوشته ‌است و تالیفات فراوان دارد که اشارات، شفا، حکمت عرشیه، قضا و قَدَر و لغهالعَرَب و… از آن جمله‌‏اند. از معروف‌ترین کتاب‌هایش کتاب شفا، دانشنامه علمی و فلسفی جامع و کتاب قانون یکی از کتاب‌های معروف ابن سینا در زمینه علم طب است.                                                                                                                                                                                                                وی در سوم ماه صفر سال 370 قمری در بلخ به دنیا آمد. از کودکی به یادگیری علوم زمان پرداخت و به طبیعت، گیاهان و حیوانات علاقه خاصی داشت و اوقات فراغت خود را در دشت و صحرا به جستجو و کسب تجربه می‌پرداخت.  بدین صورت از دوران کودکی به خواص گیاهان دارویی و طبابت علاقه‌مند شد. ابن سینا از حیث نیروی جسمانی، مردی نیرومند بود و به همین خاطر از کار کردن احساس خستگی نمی‌کرد، وی همچنین از لحاظ نیروی ذهنی و تفکر نیز بسیار نیرومند بود، به گونه‌ای که در سن هجده سالگی توانست تمامی دانش‌های زمان خود را فرا گیرد.  هرگاه با مسئله سختی مواجه می‌شد با وضو به مسجد شهر می‏‌رفت و حل آن مساله را از خداوند می‌‏خواست. ابوعلی سینا به سبب معالجه بیماری «امیر نوح بن منصور سامانی»، مقرب پادشاه شد. شیخ از این فرصت استفاده کرد و به کتابخانه دربار راه یافت. در مدت عمر ابوعلی سینا، وقایع متعددی بر او گذشت که از وزارت تا زندان را در برداشت. سرانجام این دانشمند شهیر و فیلسوف کبیر در 58 سالگی درگذشت .                                                                                                            01-09-2018               

 زکریای رازی، فيلسوف،طبیب و کیمیادان برجسته بود:

 که آثار ماندگاری از او در زمینه‌ی طبابت ، کیمیا و فلسفه به یادگار مانده است.

او را دنیا به‌عنوان کاشف الکول و جوهر گوگرد ( سلفوریک اسید) می‌شناسد.

زکریای رازی گرچه در ابتدا معتقد وباورمند بود؛ اما به تدریج با گذشت زمان مطالعات و دانشی که بدست آورد، با شناخت عقلانی و تجربی خود به حقیقتی رسید که مهر ابطال بر عقاید و سنت های فكری جامعه اش زد.

با برتری دادن " خرد انسانی بر الهامات متافیزیکی" از سوی روحانیون زمان اش ملحد و کافر خطاب شد، و مورد اذیت و آزار قرار گرفت و به دستور امیر بخارا، یکی از کتابهایش را آنقدر بر سرش کوبیدند که این نابغه و دانشمند ازهردو چشم نابینا شد !

ابوریحان بیرونی درباره اندیشه رازی میگوید : رازی معتقد بود، همه انسانها با قدرت عقل، خرد و قوای ادراک شناختی و تجربی خود توانایی رسیدن به معرفت و دانایی را دارند و با یکدیگر مساوی اند.

از تعلیمات او این بود که همهٔ آدمیان سهمی از خرد دارند که بتوانند نظرهای صحیح دربارهٔ مطالب عملی و نظری به‌دست آرند، آدمیان برای هدایت شدن به بزرگان مذهبی نیازی ندارند؛ درحقیقت مذاهبی که مسبب کینه و جنگ اند .

رازی مردی محقق، پژوهشگر و در تحصیل کوشا و شخص خوش برخورد بود.

وی به مریضان توجه خاصی داشت و تا زمان تشخیص مرض وتداوی مریض دست از آن‌ها برنمی‌داشت و نسبت به فقرا و بینوایان بسیار مهربان بود.

رازی، برخلاف بسیاری از اطبا ، که مایل به درمان پادشاهان ، امرا و بزرگان بودند، با مردم عادی بیشتر سروکار داشت.

ابن‌الندیم در کتاب الفهرست می‌نویسد:

( تفقد و مهربانی به همه کَس، خاصتا" به فقرا و بیماران داشته، از حالشان جویا، و به عیادت شان می‌رفت و مقرری‌های کلانی برای آن‌ها گذاشته‌بود.) رازی، در کتابی به نام صفات طبیب و شفاخانه ، این عقیده را ابراز می‌دارد که هر کَس لایق طبابت نیست و طبیب باید دارای صفات و مشخصه‌های خاصی باشد.

به‌گفتهٔ جارج سارتن، (پدر تاریخ علوم) رازی (بزرگترین طبیب در سده‌های میانه بود) .

رازی در سال 304 شمسی در شهر ری درگذشت.

مکان اصلی آرامگاه رازی تا امروز ناشناخته مانده است

 لئوناردو داوینچی

نقاش ايتاليايي (1452 -1519)

«لئوناردو داوینچی» در 15 اپریل سال 1452، در یک روستای توسکانی زاده شد. او را به كارگاهي در فلورانس فرستادند تا نزد «آندرئا دل وروکیو» (1435-1488) که نقاش و پیکرتراش بود،

آموزش ببیند. «وروکیو» از شهرت بسياري برخوردار بود؛ به گونه اي که ساخت بنای یادبود «بارتولومئو کولئونی»، سردار نظامي شهر ونيز را به او سپردند.

داوينچي از دانشمندان و هنرمندان ایتالیایی دروه رنسانس است که در رشته‌های ریاضی، معماری، موسیقی، کالبدشناسی، مهندسی، تندیسگری، نقاشی و هندسه مهارت فراواني داشته است. داوینچی را کهن ‌الگوی «فرد رنسانسی» دانسته‌اند.

بیشتر شهرت او به دليل نگارگری نقاشی‌های «شام آخر» و «مونالیزا» است.

لئوناردو جوان در كارگاهي که قابلیت ساخت چنین شاهکارهایی را داشت، می‌توانست چیزهای زیادی بیاموزد. وي در آنجا با رموز فنی ریخته گری و کارهای فلزی آشنا شد و آموخت كه چگونه با مطالعه و مشاهده دقیق مدلهای برهنه و پوشیده، تابلوها و تندیس‌هایی را پدید آورد.

او همچنین به پژوهش درباره گیاهان و جانوران مختلف پرداخت تا بتواند از آنها در تابلوهایش استفاده کند؛ علاوه بر آن، دانش گسترده‌ای درباره نورشناسی، ژرفانمایی و استفاده از رنگها کسب کرد.

شمار زیادی از نقاشان و پیکرتراشان خوب، از هنر آموزان كارگاه موفق «وروکیو» بودند، ولی «لئوناردو» یک نوجوان با استعداد بود؛ نابغه‌ای که ذهن توانایش در هر زمان، آدمیان فانی را به شگفتي و ستایش وا خواهد داشت.

داوينچي براي مدتي مهندس نظامي بود و با نقاش معروف ديگر آن زمان، «ميكل آنژ»، بر سر تزيين قصر «پالازووكچيو» به رقابت پرداخت. وي در سال 1506م، نقاش «لويي دوازدهم» پادشاه فرانسه و در 1516 م، نقاش دربار «فرانسيس اول» شد. كانال «مارتزانا»، ساختمانهاي نظامي و كليساي جامع «ميلان» از جمله كارهاي هنري اين استاد چيره است. از ميان نقاشيهاي مشهور او مي توان به «قديس ژروم»، «شام آخر»، «آن مقدس»، و پرده معروف «موناليزا» مشهور به لبخند ژوكوند - كه شهرتي جهاني دارد - اشاره كرد. لئوناردو داوينچي در دوم می سال 1519م. درگذشت.

یادش گرامی باد .

بی بی سی

زندگینامهٔ استاد عالیقدر مرحوم محترم پوهاند سید الف شاه غضنفر استاد بیوشیمی پوهنتون طبی کابل .
دوکتور سید الف شاه غضنفر به تاریخ 16 دلوسال 1306 هجری شمسی در قریه سیدا کلنگار ولایت لوگر چشم به جهان گشوند .
به سن 14 سالگی در مکتب ابتدایه کلنگارشامل و بعد از چهار سال از صنف ششم اول نمره فارغ گردید وبه مکتب نرسنگی پوهنځی طب کابل شامل شدند. که بعد ازدو سال تحصیل نظری ویک سال کار عملی فارغ و در شفاخانه عقلی و عصبی تدریسی پوهنځی طب کابل شامل وظیفه گردیدند. در جریان وظیفه اول در دارالمعلمین شبانه ولیسه حبیبیه به تحصیل دوام داد. تا اینکه در سال 1330 هجری شمسی دیپلوم بکلوریا را به درجه عالی از لیسه حبیبیه به دست آورد.
درسال 1331 هجری شمسی از طرف دولت افغانستان برای تحصیل در رشتهٔ طب به پوهنتون امریکایی بیروت به لبنان فرستاده شد .بعد از چهار سال دیپلوم لیسانس (باامتیاز)در رشته کیمیا و بعد از هشت سال دیپلوم دوکتورا در طب را به درجه اول از فاکلته طب پوهنتون بیروت به دست آورد و در عین زمان امتحان شایستگی طب امریکا را موفقانه سپری نمود و عازم پوهنتون هارورد امریکا گردید.
ایشان برای مدت دو سال در امریکا مصروف تحقیقات بالای کیمیای فزیکی پروتین هابودندکه موفق به نشر چهار اثر درمجله های علمی امریکا شدند.
در سال 1341 هجری شمسی یک تحفه بیست هزار دالری امریکایی را از (بنیاد علمی) امریکا برای ایجاد یک لابراتوار تحقیقی در شعبهٔ بیوشیمی پوهنځی طب کابل بدست آورده و به وطن بر گشت. لابراتوار مذکور را ایجاد ومدت چهار سال بالای هیموگلوبین های غیر طبیعی در افغانستان تحقیقات کرد که نتایج آنرا در مجله طبی لبنان به نشر رسید.
در هنگام برگشت (سال 1341 خورشیدی) به افغانستان به رتبهٔ علمی پوهندوی دردیپارتمنت بیوشیمی شامل کدر علمی پوهنځی طب پوهنتون کابل گردید و به تدریس بیو فزیک، بیوشیمی، کیمیای عضوی و تحلیلی در فاکولته های طب و فارمسی شروع نمودند . شرایط ترفیع به رتبه پوهنوال و پوهاند را تکمیل نمود و الی (سال 1385 خورشیدی)بیشتر از 25 اثر علمی نوشت.
بر علاوهٔ سی سال تدریس به حیث مدیر مرکز تحقیقات علمی پوهنتون، همچنان به حیث مدیر تدریسات پوهنځی طب در بخش های مختلف وزارت صحت عامه قرار ذیل اجرای وظیفه نموده است:
– رئیس موسسه صحت عامه
– رئیس پلان ریاست امور فارمسی
– رئیس ارتباط بین المللی و رئیس پوهنتون طب کابل
– از سال 1371 تا سال 1386 به حیث مشاور تربیتی سازمان صحی جهان(WHO ) برای افغانستان
چون استاد غضنفر همیشه مورد اعتماد بود، چهار بار در هنگامیکه رژیم های مختلف در افغانستان حکم فرما بودند، کفالت وزارت صحت عامه رادر غیاب وزرا برای مدت دوتا سه هفته به عهده داشته اند.
دست آورد های کارعملی:
1: اعمار تعمیر انستیتوت واکسین میان سال های( 1350الی1353)
2: جنریک ساختن ادویه در افغانستان در سالهای(1353الی 1356 )که دست آورد بزرگ اقتصادی برای مردم افغانستان داشت.
3: بنای یک کتابخانه مجهز مطابق نورمهای بین المللی در پوهنتون علوم طبی که فعلا به پاس خدماتی که انجام داده بودند به اسم ایشان مسما گردیده است، همراه با ایجاد مطبعه نشراتی کتب طبی در افغانستان.
4: فعال ساختن دوباره لابراتوار های مرکزی به کمک مالی WHO در سال 1382
5: تاسیس انیستیوت علوم صحی (نرسنگ وتکنالوژی طبی)که فعلا به اسم انیستیتوت علوم صحی پوهاند غضنفر مسمی است.
6: اعمار تعمیر لابراتوار توکسی لوجی ریاست طب عدلی جهت تشخیص واقعات قتل های مرموز
باید یاد آور شد که این خدمتگزار و فرزند صدیق وطن، با دریغ دو بار از جانب حزب به اصطلاح دموکراتیک خلق افغانستان در اثر دسیسه های شوم دشمنان انسانیت به زندان افگنده شد و مورد شکنجهٔ جسمی و روانی قرار گرفت، ولی دوباره سرفراز برگشت و به خدمت به هموطنانش ادامه داد.
دانشمند ورجاوند استاد غضنفر در حمل 1388 در اثر حمله قلبی بينايی خود را از دست داد؛ اما با وجود آن هم از خدمت به وطن و مردم خود دست نکشید و منحیث مشاورطب عدلی ایفای وظیفه کرد و بالاخره در سال 1390 درسن 84 سالگی تقاعد نمودند؛ ولی نسبت ضرورتی که برایش داشتند، بعد از تقاعد هم از مشوره های سودمندش در امور مختلف صحی درکشور استفاده میشد.
به پاس خدمات شایسته و صادقانه و نبوغ علمی استاد غضنفر، به پیشنهاد وزارت صحت عامه و منظوری مقام ریاست جمهوری اسلامی افغانستان، دربرج سرطان 1388 هجری شمسی نشان علامه سید جمال الدین افغانی را برایش اهدا نمودند.
با در نظرداشت کارکرد های چشمگیر این استاد بزرگ در طول زندگی پربارش، وزارت صحت عامهٔ افغانستان تصمیم گرفت تا امتیازی را به نام ارجمندش (جایزهٔ داکتر سید الف شاه غضنفر) مسمی سازد و آن همه ساله به شایسته ترین داکتر سال اهدا گردد و این روند با اهدای نخستین لوح به خودش آغاز یافت.
پروفیسور زنده یاد داکتر سید الف شاه غضنفر در اول حمل 1392 هجری شمسی به روز پنج شنبه ساعت 9:30 شب به سن 86 ساله گی به رضای حق پیوست و در دوم حمل 1392 روز جمعه ساعت 4 عصر به هدیرهٔ آبایی شان در ولایت لوگر به خاک سپرده شدند.
روحشان شاد و بهشت برین جایگاه شان

دانسنتی های جالب از دزدیدن مغز تا دوران کودکی آلبرت اینشتین

در طول تاریخ زندگی بشر، دانشمندان و نوابغ زیادی وجود داشته اند. اگر تلاش های کسانی مانند آیزاک نیوتن و ابو علی سینا بلخی نبود، ما نمی توانستیم آسایش و رفاه امروزی را داشته باشیم. دانشمندان تا به حال دستاوردهای بسیاری مانند اختراع تلفن، سفر به فضا و اختراع کامپیوتر را برای ما به ارمغان آورده اند. ما در گذشته مدیون افرادی مانند نیوتون بوده ایم و امروز نیز به کسانی مانند آلبرت اینشتین افتخار می کنیم.                  آلبرت اینشتین دانشمند آلمانی با نظریات و تئوری های حیرت انگیز و جنجالی خود مانند تئوری نسبیت، انقلابی در عرصه علم ایجاد کرد و توانست بشر را بیش از پیش به اهدافش نزدیک نماید. از او همواره به عنوان یکی از باهوش ترین انسان هایی که روی کره زمین زندگی کرده یاد می شود. با وجود آن که همه از بیشتر مسائل زندگی او آگاهی دارند، اما درباره اینشتین حقایقی وجود دارد که کمتر کسی از آن ها آگاه است.ما در این مقاله قصد داریم 8 حقیقت کمتر شنیده شده درباره آلبرت اینشتین را برای شما بیان کنیم. تا پایان همراه باشید.

آلبرت اینشتین دیر شروع به صحبت کرد.

دانشمند نابغه در مقایسه با دیگر کودکان، به نسبت دیر زبان گشود و تا سن 7 سالگی نیز نسبت به حرف زدن بی میل بود. برخی ها اعتقاد داشتند که علائم مشاهده شده از ابتلای وی به سندروم آسپرگر – شکل ملایمی از بیماری اوتیسم – (اختلالی که روی زبان و رفتار کودکان تاثیر می گذارد) حکایت دارند.                                                        او در ریاضیات ضعیف نبود  : علی رغم آن که خیلی ها گمان می کنند اینشتین در ریاضیات مشکل داشته و نتوانسته آن را با موفقیت پشت سر بگذارد، باید بگوییم که چنین چیزی صحت ندارد و او هم به ریاضی و هم به فیزیک تسلط داشته،به گونه ای که از 12 سالگی شروع به یادگیری محاسبات کرده است.

تمام ایده های بزرگ اینشتین در یک سال شکل گرفتند

در سال 1905 میلادی، دانشمند آلمانی 4 مقاله منتشر کرد و در آن ها بزرگترین ایده هایش را با دیگران به اشتراک گذاشت. هر 4 مقاله هنگام نوشتن رساله دکتری و زمانی که او به عنوان کارمند در اداره ثبت اختراعسوییس حضور داشت، منتشر شدند. از این 4 پژوهش، یکی از آن ها مربوط به محاسبات ریاضی تئوری نسبیت بود و سه تای دیگر نیز برای وی جایزه نوبل را به ارمغان آوردند.                                                                                                                                                            او به خاطر نظریه نسبیت جایزه نوبل را کسب نکردمقاله ای که وی برای نظریه نسبیت نوشت، نتوانست جایزه نوبل را برایش به ارمغان بیاورد. در عوض مقاله حاوی تشریح اثر فوتوالکتریک با استفاده از فیزیک کوانتوم، این افتخار را از آن اینشتین نمود. با این که مورد اول به شهرت بیشتری دست یافت، اما جایزه ای برای آلبرت اینشتین به همراه نداشت، زیرا سال ها طول کشید تا یکی از پیش بینی های او به نام همگرایی گرانشی اثبات شود..                                                                          او یک بار به عنوان واسطه با گروگان گیر ها مذاکره کرد همه می دانند که آلبرت اینشتین یک صلح طلب بود و این را در طول جنگ جهانی اول به اثبات رساند. دانش آموزان افراطی در دانشگاه برلین، رئیس دانشگاه همراه با چند تن از اساتید را به گروگان گرفتند. اینشتین که از احترام زیادی در دانشگاه برخوردار بود، همراه با مکس برن رهبر فیزیک کوانتوم، توانستند مشکل را به طور مسالمت آمیز حل کنند..                                                                                                                                  جایزه نوبل او صرف حل و فصل مسئله طلاق شدجایزه نوبلی که او به خاطر یکی از مقاله هایش به دست آورد، برای حل و فصل مسئله طلاق از میلِوا ماریچ مورد استفاده قرار گرفت. دانشمند آلمانی به همسرش قول داده بود که اگر جایزه را ببرد، آن را برای طلاق به او خواهد داد. برای همین مسئله یاد شده تا سال 1922 به طول انجامیدریاست جمهوری رژیم صهیونیستی به آلبرت اینشتین پیشنهاد شد.                                                                                                                                  علاوه بر دستاوردهای علمی، اینشتین به خاطر موضع گیری ها و دیدگاه های سیاسی اش نیز شهرت داشت. همه او را به عنوان یک صلح جو و کسی که پس از جنگ جهانی دوم از منع گسترش صلاح های هسته ای حمایت می کرد، می شناختند. در سال 1952، نخست وزیر رژیم صهیونیستی ریاست جمهوری این سرزمین اشغالی را به نابغه آلمانی پیشنهاد داد، اما آلبرت اینشتین پیشنهاد ارائه شده را رد کرد و آن را نپذیرفت..                                                                                                     

     مغز او یک بار دزدیده شد                                                                                 قرار شد پس از مرگ اینشتین، جسدش سوزانده شود، اما پزشکی که در سال 1955 میلادی قرار بود بدن او را کالبد شکافی کند، نقشه های دیگری در سر داشت. وی این فرصت را به دست آورده بود که روی مغز 1٫225 کیلوگرمی یکی از نوابغ قرن مطلالعه کند، بنابراین آن را همراه با چشم های اینشتین دزدید. وی بعدها چشم ها را به چشم پزشک اینشتین اهدا نمود.این پزشک چندین بار مغز را جا به جا کرد و برای آن که بتواند آن را در شیشه های کوچک نگه دارد، مغز را به چندین قسمت کوچک تقسیم نمود. با این حال هرگز مطالعه ای روی آن صورت نگرفت. 43 سال پس از این ماجرا، نمونه ها به پرینستون باز گردانده شدند.